مراجعه به متن

مراجعه به فهرست مطالب

پیش‌بینی نابودی حیرت‌انگیز دین کاذب

پیش‌بینی نابودی حیرت‌انگیز دین کاذب

فصل ۸

پیش‌بینی نابودی حیرت‌انگیز دین کاذب

اِشَعْیا ۴۷:‏⁠۱-‏۱۵

۱،‏ ۲.‏ الف)‏ چرا در نظر بعضی بروز یک تغییر اساسی در جوّ مذهبی دنیا دور از انتظار است؟‏ ب)‏ از کجا می‌دانیم که آنچه در اِشَعْیا باب چهل و هفت آمده است در آینده به وقوع می‌پیوندد؟‏ پ)‏ چرا عنوان «بابل عظیم» برای دین کاذب عنوانی شایسته است؟‏

‏«دین دوباره به میدان آمده است.‏» این پیامی بود که در یکی از مقاله‌های مجلهٔ نیویورک تایمز اعلام شد.‏ مقالهٔ مذکور نشان می‌دهد که دین و مذهب هنوز قلب و ذهن میلیون‌ها انسان را در چنگال پرقدرت خود دارد.‏ از این رو،‏ شاید مشکل بتوان باور کرد که تغییری اساسی در جوّ مذهبی دنیا در شرف وقوع است.‏ با این همه در باب چهل و هفتم کتاب اِشَعْیا سخن از تغییر می‌رود.‏

۲ سخنان اِشَعْیا ۲۵۰۰ سال پیش تحقق یافت.‏ با وجود این در کتاب مکاشفه از اِشَعْیا ۴۷:‏۸ نقل‌قول شده و سخن از تحقق آیندهٔ آن به میان آمده است.‏ کتاب مقدّس در اینجا نابودی یک سازمان روسپی‌منش به نام «بابل عظیم» یعنی امپراتوری جهانی دین کاذب را پیشگویی می‌کند.‏ (‏ مکاشفه ۱۶:‏۱۹‏)‏ عنوان «بابل» که به ادیان کاذب دنیا داده شده است عنوانی شایسته می‌باشد زیرا دین کاذب از بابل باستان سرچشمه گرفته و از آنجا به چهار گوشهٔ دنیا گسترش یافته است.‏ (‏ پیدایش ۱۱:‏⁠۱-‏۹‏)‏ اعتقادات دینی‌ای همچون فناناپذیری روح،‏ دوزخ آتشین،‏ و پرستش خدایان سه‌گانه که از بابل سرچشمه گرفته‌اند تقریباً در همهٔ ادیان جهان منجمله جهان مسیحیت دیده می‌شوند.‏ * آیا نبوّت اِشَعْیا اطلاعاتی در مورد آیندهٔ ادیان در اختیار ما می‌گذارد؟‏

بابل بر خاک می‌نشیند

۳.‏ عظمت قدرت جهانی بابل را توصیف کن.‏

۳ به این اعلامیهٔ تکان‌دهندهٔ الٰهی گوش فرا ده:‏ ‏«ای باکره دختر بابل فرود شده،‏ بر خاک بنشین و ای دختر کلدانیان بر زمین بی‌کرسی بنشین زیرا تو را دیگر نازنین و لطیف نخواهند خواند.‏» ‏(‏ اِشَعْیا ۴۷:‏۱ ‏)‏ بابل سال‌هاست که بر تخت فرمانروایی دنیا نشسته است.‏ او «جلال ممالک،‏» یعنی یک مرکز پررونق مذهبی،‏ تجاری و نظامی بوده است.‏ (‏ اِشَعْیا ۱۳:‏۱۹‏)‏ بابل در اوج قدرت امپراتوری‌اش در جنوب تا مرز مصر گسترش می‌یابد و پس از شکست اورشلیم در سال ۶۰۷ ق.‏د.‏م.‏،‏ به نظر می‌رسد که حتی خدا قادر به متوقف ساختن فتوحاتش نیست!‏ به همین دلیل،‏ خود را مانند یک دختر «باکره» می‌داند که هیچ‌گاه مورد تهاجم خارجی قرار نخواهد گرفت.‏ *

۴.‏ چه بر سر بابل خواهد آمد؟‏

۴ اما این ‹باکرهٔ› مغرور از تخت فرمانروایی مطلق جهان به زیر افکنده خواهد شد و با حقارت ‹بر خاک خواهد نشست.‏› (‏ اِشَعْیا ۲۶:‏۵‏)‏ او دیگر همچون ملکه‌ای نازپرورده،‏ «نازنین و لطیف» خوانده نخواهد شد.‏ از این رو،‏ یَهُوَه به او فرمان می‌دهد:‏ ‏«دستاس را گرفته،‏ آرد را خرد کن.‏ نقاب را برداشته،‏ دامنت را برکِش و ساق‌ها را برهنه کرده،‏ از نهرها عبور کن.‏» ‏(‏ اِشَعْیا ۴۷:‏۲ ‏)‏ بابل همهٔ مردم یهودا را به بندگی می‌کشد،‏ اما حال با خود او مانند بنده رفتار خواهد شد!‏ مادها و پارس‌ها یعنی کسانی که او را از قدرت به زیر می‌آورند،‏ وادارش خواهند کرد تا برایشان کارهای سخت و خفّت‌آور انجام دهد.‏

۵.‏ الف)‏ ‹نقاب و دامن› بابل چگونه برداشته خواهد شد؟‏ ب)‏ منظور از فرمانِ «از نهرها عبور کن» ممکن است چه باشد؟‏

۵ بدین ترتیب ‹نقاب و دامن› بابل برداشته خواهد شد بدین معنی که بقایای عظمت و آبروی پیشین‌اش هم از میان خواهد رفت.‏ کارفرمایانش به او دستور می‌دهند:‏ «از نهرها عبور کن.‏» شاید واقعاً به بعضی از بابلیان فرمان انجام کارهای بردگی در هوای آزاد داده شود،‏ و یا منظور از این نبوّت آن است که حقیقتاً برخی از آنها در راه تبعید از میان رودخانه‌ها گذشته‌اند.‏ در هر حال،‏ بابل دیگر با شوکت و جلال یک ملکه که با تخت روان و یا کالسکه از نهر عبور می‌کرد،‏ مسافرت نخواهد کرد بلکه مانند بردگان باید فروتنی پیشه کرده،‏ برای گذشتن از رودخانه دامنش را بالا زند و پاهایش را عریان سازد.‏ براستی که چه شرمساری بزرگی!‏

۶.‏ الف)‏ منظور از این که عورت بابل نمایان خواهد شد چیست؟‏ ب)‏ چگونه است که خدا ‹بر احدی شفقّت نخواهد نمود›؟‏ (‏ به پاورقی مراجعه شود.‏)‏

۶ یَهُوَه در ادامه با لحنی کنایه‌آمیز می‌گوید:‏ ‏«عورت تو کشف شده،‏ رسوایی تو ظاهر خواهد شد.‏ من انتقام کشیده،‏ بر احدی شفقّت نخواهم نمود.‏» ‏(‏ اِشَعْیا ۴۷:‏۳ ‏)‏ * آری،‏ بابل سرافکنده و رسوا خواهد شد.‏ شرارت و بی‌رحمی‌ای که نسبت به قوم خدا نشان می‌دهد برای همگان آشکار خواهد گشت.‏ زیرا هیچ بشری نمی‌تواند از انتقام خدا بگریزد!‏

۷.‏ الف)‏ یهودیان تبعیدی در مقابل خبر سقوط بابل چه واکنشی از خود نشان خواهند داد؟‏ ب)‏ یَهُوَه به چه طریق قومش را خریداری می‌کند؟‏

۷ افراد قوم خدا پس از هفتاد سال اسارت در چنگال بابل قدرتمند از سقوط آن بسیار شادمان خواهند شد.‏ آنها فریاد برخواهند آورد:‏ ‏«نجات‌دهندهٔ ما اسم او یَهُوَه صبایوت و قدّوس اسرائیل می‌باشد.‏» ‏(‏ اِشَعْیا ۴۷:‏۴ ‏)‏ مطابق شریعت موسی،‏ اگر فردی اسرائیلی برای پرداخت بدهی‌هایش خود را به بردگی بفروشد،‏ یک ولیّ (‏ خویشاوند خونی)‏ می‌تواند او را خریداری کرده،‏ از بردگی نجات دهد.‏ (‏ لاویان ۲۵:‏۴۷-‏۵۴‏)‏ از آنجایی که یهودیان به بابل به اسارت فروخته خواهند شد،‏ باید کسی آنها را خریداری کرده،‏ نجات بخشد.‏ برای بردگان،‏ فتوحات معمولاً به معنای آن است که از چنگ اربابی به چنگ اربابی دیگر بیفتند.‏ اما یَهُوَه کورش پادشاه را برخواهد انگیخت تا یهودیان را از بردگی آزاد سازد.‏ مصر،‏ اتیوپی،‏ و سَبا به عنوان ‹فدیه› به کورش در ازای یهودیان داده خواهد شد.‏ (‏ اِشَعْیا ۴۳:‏۳‏)‏ از این رو،‏ شایسته است که نجات‌دهندهٔ اسرائیل «یَهُوَه صبایوت (‏ به معنای یَهُوَهٔ لشکرها )‏» خوانده شود زیرا نیروهای نظامی بظاهر پرقدرتِ بابل در مقایسه با لشکرهای نامرئی فرشتگانِ یَهُوَه ضعیف و ناچیزند.‏

تاوان بی‌رحمی

۸.‏ بابل از چه نظر «به ظلمت داخل» خواهد شد؟‏

۸ یَهُوَه اعلامیهٔ نبوی خود را علیه بابل از سر گرفته،‏ می‌گوید:‏ ‏«ای دختر کلدانیان خاموش بنشین و به ظلمت داخل شو زیرا که دیگر تو را ملکهٔ ممالک نخواهند خواند.‏» ‏(‏ اِشَعْیا ۴۷:‏۵ ‏)‏ نصیب بابل فقط ظلمت و تاریکی خواهد شد و دیگر همچون ملکه‌ای بی‌رحم بر پادشاهی‌های دیگر حاکم نخواهد بود.‏ —‏ اِشَعْیا ۱۴:‏۴‏.‏

۹.‏ چرا یَهُوَه بر یهودیان خشم می‌گیرد؟‏

۹ اصلاً چرا به بابل اجازه داده می‌شود که به قوم خدا آسیب برساند؟‏ یَهُوَه در این باره توضیح می‌دهد:‏ ‏«بر قوم خود خشم نموده و میراث خویش را بی‌حرمت کرده،‏ ایشان را به دست تو تسلیم نمودم.‏» ‏(‏ اِشَعْیا ۴۷:‏۶الف ‏)‏ خشم یَهُوَه نسبت به یهودیان بی‌جهت نیست.‏ او سابقاً به آنها هشدار داده بود که نافرمانی از شریعت وی موجب اخراج آنها از آن سرزمین خواهد شد.‏ (‏ تثنیه ۲۸:‏۶۴‏)‏ هنگامی که آنها به ورطهٔ بت‌پرستی و فَحشا افتادند،‏ یَهُوَه با مهربانی انبیایی برای برقراری مجدّد پرستش پاک در میان آنان اعزام داشت.‏ اما «ایشان رسولان خدا را اهانت نمودند و کلام او را خوار شمرده،‏ انبیایش را استهزا نمودند،‏ چنانکه غضب خداوند بر قوم او افروخته شد،‏ به حدّی که علاجی نبود.‏» (‏ ۲تواریخ ۳۶:‏۱۶‏)‏ از این رو،‏ خدا اجازه می‌دهد که میراثش،‏ یهودا،‏ مورد تاخت و تاز بابلیان قرار گرفته به همراه معبد مقدّس وی بی‌حرمت گردد.‏ —‏ مزمور ۷۹:‏۱؛‏ حِزْقِیال ۲۴:‏۲۱‏.‏

۱۰،‏ ۱۱.‏ چرا یَهُوَه با وجود آن که اراده کرده است قومش مغلوب شود،‏ بر بابل خشم می‌گیرد؟‏

۱۰ با توجه به این امر آیا بابل با اسیر ساختن یهودیان در واقع ارادهٔ خدا را به جا نیاورده است؟‏ خیر،‏ زیرا خدا می‌گوید:‏ ‏«بر ایشان رحمت نکرده،‏ یوغ خود را بر پیران بسیار سنگین ساختی.‏ و گفتی تا به ابد ملکه خواهم بود.‏ و این چیزها را در دل خود جا ندادی و عاقبت آنها را به یاد نیاوردی.‏» ‏(‏ اِشَعْیا ۴۷:‏۶ب،‏ ۷ ‏)‏ خدا فرمان نداده است که بابل با قساوت عمل کند و حتی به «پیران» رحم ننماید.‏ (‏ مراثی ۴:‏⁠۱۶؛‏ ۵:‏⁠۱۲‏)‏ او همینطور از آنها نخواسته است که برای تفریح،‏ اسرای یهودی خود را مورد آزار و تمسخر قرار دهند.‏ —‏ مزمور ۱۳۷:‏۳‏.‏

۱۱ بابل درک نکرده است که سلطه‌اش بر یهودیان موقتی است.‏ این کشور هشدارهای اِشَعْیا را مبنی بر اینکه یَهُوَه بالأخره قومش را آزاد خواهد ساخت نادیده انگاشته است و طوری رفتار می‌کند که گویی تا ابد بر یهودیان تسلّط خواهد داشت و ملکهٔ ملت‌های دست‌نشاندهٔ خود باقی خواهد ماند.‏ بابل به این پیام که «آخر» حکمرانی ستمگرانه‌اش فرا خواهد رسید وقعی نمی‌گذارد!‏

پیشگویی سقوط بابل

۱۲.‏ چرا خطاب به بابل گفته می‌شود «ای که در عشرت به سر می‌بری»؟‏

۱۲ یَهُوَه اعلام می‌کند:‏ ‏«پس الآن ای که در عشرت به سر می‌بری و در اطمینان ساکن هستی این را بشنو.‏ ای که در دل خود می‌گویی من هستم و غیر از من دیگری نیست و بیوه نخواهم شد و بی‌اولادی را نخواهم دانست.‏» ‏(‏ اِشَعْیا ۴۷:‏۸ ‏)‏ بابل به عشرت‌طلبی معروف است.‏ هرودوت،‏ تاریخ‌نویس قرن پنجم ق.‏د.‏م.‏ می‌گوید که یک ‹عادت بسیار شرم‌آور› بابلیان آن است که همهٔ زنان موظفند برای بزرگداشت الٰههٔ عشق به خودفروشی بپردازند.‏ کورتیوس،‏ تاریخ‌نویس باستانی نیز می‌گوید:‏ «هیچ قِسم آلایشی از آداب و سُنن این شهر پیشی نمی‌گیرد؛‏ هیچ قِسم فساد نظام‌مندی نمی‌تواند تا بدین حد وسوسه‌انگیز و مشوّق شهوت‌رانی باشد.‏»‏

۱۳.‏ تمایل بابل به عشرت‌طلبی چگونه سبب سقوط آن شهر خواهد شد؟‏

۱۳ تمایل بابل به عشرت‌طلبی سقوط آن را سرعت خواهد بخشید.‏ در شب سقوط آن شهر،‏ پادشاه و بزرگانش مشغول جشن و پایکوبی بوده،‏ از فرط میگساری گیج و منگ خواهند بود.‏ از این رو،‏ توجهی به سپاهیان مهاجم مادوپارس نخواهند نمود.‏ (‏ دانیال ۵:‏⁠۱-‏۴‏)‏ بابل «در اطمینان ساکن» شده،‏ گمان خواهد کرد که دیوارها و خندقِ بظاهر تسخیرناپذیرش او را از خطر تهاجم محفوظ می‌دارند.‏ او با خود می‌گوید که «غیر از من دیگری نیست» که بتواند بر جایگاه رفیع من بنشیند.‏ آن شهر حتی تصوّرش را هم نمی‌کند که «بیوه» شود یا به عبارت دیگر سلطنت خویش و همینطور ‹اولادهایش› یعنی مردمش را از دست دهد.‏ با این همه هیچ دیواری نمی‌تواند در مقابل دست انتقامجوی یَهُوَه خدا محافظ او باشد!‏ یَهُوَه بعدها خواهد گفت:‏ «اگرچه بابل تا به آسمان خویشتن را برافرازد و اگرچه بلندی قوّت خویش را حصین نماید،‏ .‏ .‏ .‏ غارت‌کنندگان از جانب من بر او خواهند آمد.‏» —‏ اِرْمیا ۵۱:‏۵۳‏.‏

۱۴.‏ از چه نظر می‌توان گفت که بابل به «بی‌اولادی و بیوگی» دچار خواهد گشت؟‏

۱۴ عاقبت بابل چه خواهد بود؟‏ یَهُوَه در ادامه می‌گوید:‏ ‏«پس این دو چیز یعنی بی‌اولادی و بیوگی بَغتهًٔ در یک‌روز به تو عارض خواهد شد و با وجود کثرت سِحر تو و افراط افسونگری زیاد تو آنها بشدّت بر تو استیلا خواهد یافت.‏» ‏(‏ اِشَعْیا ۴۷:‏۹ ‏)‏ قدر و منزلت بابل در مقام یک قدرت جهانی ناگهان از میان خواهد رفت.‏ در شرق باستان،‏ بیوگی و بی‌اولادی سخت‌ترین مصیبت‌های یک زن شمرده می‌شدند.‏ معلوم نیست که بابل در شب سقوطش چند ‹اولادش› را از دست بدهد.‏ * اما زمانی فرا خواهد رسید که آن شهر بکلّی از سکنه خالی خواهد گشت.‏ (‏ اِرْمیا ۵۱:‏۲۹‏)‏ از طرف دیگر بیوه خواهد شد زیرا که تاج از سر پادشاهانش به زیر خواهد آمد.‏

۱۵.‏ بجز بدرفتاری بابل با یهودیان چه دلیل دیگری برای خشم یَهُوَه نسبت به این شهر وجود دارد؟‏

۱۵ با این حال بدرفتاری بابل با یهودیان تنها دلیل خشم یَهُوَه نیست.‏ «کثرت سِحر» آن شهر نیز خشم او را برانگیخته است.‏ شریعت خدا به اسرائیل،‏ جادوگری و ارتباط با ارواح را منع می‌کند،‏ اما بابل با اشتیاق در پی سِحر و جادو است.‏ (‏ تثنیه ۱۸:‏۱۰-‏۱۲؛‏ حِزْقِیال ۲۱:‏۲۱‏)‏ در کتاب «زندگی اجتماعی در میان آشوریان و بابلیان» (‏ انگل‍.‏)‏ آمده است که بابلیان همهٔ عمر خود «را در نگرانی و وحشت از شیاطین متعددی می‌گذراندند که به اعتقادشان آنها را احاطه کرده بودند.‏»‏

اعتماد به شرارت

۱۶،‏ ۱۷.‏ الف)‏ چرا می‌توان گفت که بابل «بر شرارت خود اعتماد نموده» است؟‏ ب)‏ چرا آنچه بر سر بابل خواهد آمد دفع نخواهد شد؟‏

۱۶ آیا غیبگویان بابل می‌توانند او را نجات بخشند؟‏ یَهُوَه در پاسخ می‌گوید:‏ ‏«بر شرارت خود اعتماد نموده،‏ گفتی کسی نیست که مرا بیند.‏ و حکمت و عِلم تو،‏ تو را گمراه ساخت و در دل خود گفتی:‏ من هستم و غیر از من دیگری نیست.‏» ‏(‏ اِشَعْیا ۴۷:‏۱۰ ‏)‏ بابل گمان می‌کند که می‌تواند به کمک حکمت مذهبی و علمی،‏ قدرت نظامی،‏ و سنگدلی مکارانه‌اش جایگاه خود را در مقام یک قدرت جهانی حفظ کند.‏ او تصوّر می‌کند که هیچ کس نمی‌تواند او را ‹ببیند› یا به عبارت دیگر او را به دلیل اَعمال شریرانه‌اش مسئول بداند.‏ رقیبی نیز در میدان برای خود نمی‌بیند،‏ بنابراین با خود می‌گوید.‏ «من هستم و غیر از من دیگری نیست.‏»‏

۱۷ اما یَهُوَه از طریق یکی دیگر از انبیایش هشدار می‌دهد:‏ «آیا کسی خویشتن را در جای مخفی پنهان تواند نمود که من او را نبینم؟‏» (‏ اِرْمیا ۲۳:‏۲۴؛‏ عبرانیان ۴:‏⁠۱۳‏)‏ از این رو،‏ یَهُوَه اعلام می‌کند:‏ ‏«پس بلایی که افسون آن را نخواهی دانست بر تو عارض خواهد شد و مصیبتی که به دفع آن قادر نخواهی شد،‏ تو را فرو خواهد گرفت و هلاکتی که ندانسته‌ای‏،‏ ناگهان بر تو استیلا خواهد یافت.‏» ‏(‏ اِشَعْیا ۴۷:‏۱۱ ‏)‏ نه خدایان بابل و نه «افسون» جادوگرانش هیچ یک نمی‌تواند بلایی را که در راه است دفع کند،‏ بلایی که با هر آنچه تا آن وقت بر آن شهر رفته تفاوت خواهد داشت!‏

شکست مشاوران بابل

۱۸،‏ ۱۹.‏ چگونه مشخص خواهد شد که اتکای بابل به مشاورانش فاجعه‌آمیز است؟‏

۱۸ یَهُوَه سپس با لحنی پرکنایه فرمان می‌دهد:‏ ‏«پس در افسونگری خود و کثرت سِحر خویش که در آنها از طفولیت مشقّت کشیده‌ای قائم باش شاید که منفعت توانی برد و شاید که غالب توانی شد.‏» ‏(‏ اِشَعْیا ۴۷:‏۱۲ ‏)‏ از بابل درخواست می‌شود که همچنان در سِحر و جادو ‹قائم باشد› یا به عبارت دیگر از آن دست نکشد.‏ هر چه باشد،‏ این ملت از «طفولیت» در راه تحوّل سِحر و جادو کوشیده است.‏

۱۹ اما یَهُوَه با تمسخر به بابل می‌گوید:‏ ‏«از فراوانی مشورت‌هایت خسته شده‌ای؛‏ پس تقسیم‌کنندگان افلاک و رصدبندان کواکب و آنانی که در غرّهٔ ماه‌ها اخبار می‌دهند بایستند و تو را از آنچه بر تو واقع‌شدنی است نجات دهند.‏» ‏(‏ اِشَعْیا ۴۷:‏۱۳ ‏)‏ * بابل شاهد شکست سخت مشاورانش خواهد بود.‏ درست است که بابلیان برای تحوّل طالع‌بینی از روی ستارگان،‏ صدها سال وقت صرف رصد آنها خواهند کرد،‏ اما شکست مفلوکانهٔ طالع‌بینان بابل در شب سقوطش نشان خواهد داد که غیبگویی عملی پوچ و بیهوده است.‏ —‏ دانیال ۵:‏⁠۷،‏ ۸‏.‏

۲۰.‏ سرنوشت مشاوران بابل چه خواهد بود؟‏

۲۰ یَهُوَه سپس در خاتمهٔ این بخش از نبوّت می‌گوید:‏ ‏«اینک مثل کاهبُنْ شده،‏ آتش ایشان را خواهد سوزانید که خویشتن را از سورت زبانهٔ آن نخواهند رهانید و آن اخگری که خود را نزد آن گرم سازند و آتشی که در برابرش بنشینند نخواهد بود.‏ آنانی که از ایشان مشقّت کشیدی برای تو چنین خواهند شد و آنانی که از طفولیت با تو تجارت می‌کردند هر کس به جای خود آواره خواهد گردید و کسی که تو را رهایی دهد نخواهد بود.‏» ‏(‏ اِشَعْیا ۴۷:‏۱۴،‏ ۱۵ ‏)‏ آری،‏ دورانی آتشین در انتظار این مشاوران دروغین است.‏ این آتش،‏ آتشی مطبوع نیست که مردم بتوانند خود را در اطراف آن گرم کنند،‏ بلکه آتشی ویرانگر است که نشان خواهد داد مشاوران دروغین همچون کاهبُن (‏ کاه)‏ بی‌خاصیت هستند.‏ جای تعجب نیست که مشاوران بابل سراسیمه خواهند گریخت!‏ حال که آخرین حامی بابل از میان رفته است هیچ کس برای نجات او نخواهد آمد.‏ آن شهر به سرنوشتی دچار خواهد شد که خود بر سر اورشلیم آورد.‏ —‏ اِرْمیا ۱۱:‏۱۲‏.‏

۲۱.‏ چگونه و چه وقت نبوّت اِشَعْیا تحقق خواهد یافت؟‏

۲۱ تحقق این کلام الهام‌شده از سال ۵۳۹ ق.‏د.‏م.‏ آغاز می‌گردد.‏ لشکریان مادوپارس تحت فرماندهی کورش شهر را تسخیر کرده،‏ پادشاه مقیم آن،‏ بَلْشصَّر،‏ را به قتل می‌رسانند.‏ (‏ دانیال ۵:‏⁠۱-‏۴،‏ ۳۰‏)‏ بابل یکشبه از مقام رفیع قدرت جهانی به زیر افکنده می‌شود.‏ بدین ترتیب تسلّط چند صدسالهٔ اقوام سامی بر جهان پایان پذیرفته،‏ دوران سلطهٔ آریایی‌ها آغاز می‌گردد.‏ بابل از آن پس سیر قهقرایی چند صدسالهٔ خویش را آغاز می‌کند.‏ تا قرن چهارم د.‏م.‏،‏ فقط ‹تلّی› از سنگ از آن باقی می‌ماند.‏ (‏ اِرْمیا ۵۱:‏۳۷‏)‏ بدین سان نبوّت اِشَعْیا کاملاً تحقق می‌پذیرد.‏

بابل دوران ما

۲۲.‏ سقوط بابل چه درسی دربارهٔ غرور به ما می‌دهد؟‏

۲۲ نبوّت اِشَعْیا انسان را به تفکّر وا می‌دارد.‏ این نبوّت بر خطر غرور و تکبّر تأکید می‌کند.‏ سقوط بابل مغرور یادآور این مثل کتاب مقدّس است که می‌گوید:‏ «تکبّر پیش‌رُوِ هلاکت است،‏ و دل مغرور پیش‌رو خرابی.‏» (‏ امثال ۱۶:‏۱۸‏)‏ غرور در بعضی موارد طبع ناکامل ما را زیر سلطهٔ خود می‌گیرد،‏ و ممکن است شخص را «در رسوایی و دام ابلیس گرفتار» سازد.‏ (‏ ۱تیموتاؤس ۳:‏۶،‏ ۷‏)‏ از این رو،‏ پیروی از اندرز یعقوب کاری عاقلانه خواهد بود که می‌گوید:‏ «در حضور خدا فروتنی کنید تا شما را سرافراز فرماید.‏» —‏ یعقوب ۴:‏⁠۱۰‏.‏

۲۳.‏ نبوّت اِشَعْیا به ما کمک می‌کند تا به چه چیزی اطمینان داشته باشیم؟‏

۲۳ از سوی دیگر این کلام نبوی همچنین ما را یاری می‌کند تا به یَهُوَه که از همهٔ مخالفانش نیرومندتر است اعتماد کنیم.‏ (‏ مزمور ۲۴:‏۸؛‏ ۳۴:‏۷؛‏ ۵۰:‏۱۵؛‏ ۹۱:‏۱۴،‏ ۱۵‏)‏ در این دوران سخت دانستن این موضوع مایهٔ تسلّی‌خاطر است.‏ اطمینان به یَهُوَه ما را مصمم می‌سازد تا در چشم او پاک بمانیم زیرا «عاقبت [فرد پاک] سلامتی است.‏» (‏ مزمور ۳۷:‏۳۷،‏ ۳۸‏)‏ شیوهٔ خردمندانه آن است که همیشه به یَهُوَه نظر کنیم و هنگام مقابله با «مکرهای» شیطان بر توانایی‌های خود تکیه نکنیم.‏ —‏ اَفَسُسیان ۶:‏⁠۱۰-‏۱۳‏.‏

۲۴،‏ ۲۵.‏ الف)‏ چرا فال‌بینی از روی ستارگان کاری غیرمنطقی است،‏ و با وجود این،‏ چرا بسیاری از مردم به آن روی می‌آورند؟‏ ب)‏ برخی از دلایلی که مسیحیان از خرافات پرهیز می‌کنند کدامند؟‏

۲۴ نکتهٔ در خور توجه آن است که به ما در مورد جادوگری و بویژه طالع‌بینی از روی ستارگان هشدار داده شده است.‏ (‏ غَلاطیان ۵:‏⁠۲۰،‏ ۲۱‏)‏ طالع‌بینی از روی ستارگان حتی پس از سقوط بابل همچنان در میان مردم رواج داشته است.‏ در کتابِ «شهرهای بزرگ دنیای باستان» (‏ انگل‍.‏)‏ آمده است که صورت‌های فلکی‌ای که بابلیان ترسیم کرده بودند حال نسبت به آن زمان «تغییر مکان داده‌اند» و بدین ترتیب «[طالع‌بینی از روی ستارگان] را بکلّی پوچ و بی‌معنا ساخته‌اند.‏» با وجود این،‏ طالع‌بینی از روی ستارگان همچنان در حال گسترش است،‏ و بسیاری از روزنامه‌ها بخشی از مطالب خود را به فال و طالع‌بینی اختصاص می‌دهند.‏

۲۵ چه عاملی سبب می‌شود مردم که بسیاری از آنها را افراد تحصیل‌کرده تشکیل می‌دهند،‏ به فال‌بینی از روی ستارگان یا اَعمال دیگر خرافی و منافی منطق بپردازند؟‏ در «دایرة‌المعارف کتاب جهان» (‏ انگل‍.‏)‏ آمده است:‏ «احتمالاً تا وقتی ترس از همنوع و نگرانی دربارهٔ آینده در میان انسان‌ها وجود دارد،‏ خرافات نیز در زندگی آنها نقش خواهد داشت.‏» ترس و نگرانی می‌تواند مولّد خرافات باشد.‏ اما مسیحیان از خرافات پرهیز می‌کنند.‏ آنان ترسی از انسان ندارند زیرا معتقدند که یَهُوَه حامی آنهاست.‏ (‏ مزمور ۶:‏⁠۴-‏۱۰‏)‏ آنان نگران آینده نیستند زیرا از مقاصد مکشوف یَهُوَه آگاهند و تردیدی ندارند که «مشورت خداوند قایم است تا ابدالآباد.‏» (‏ مزمور ۳۳:‏۱۱‏)‏ اگر مطابق مشورت یَهُوَه زندگی کنیم آینده‌ای سعادتمندانه و درازمدت در انتظارمان خواهد بود.‏

۲۶.‏ چگونه ‹بطالت افکار حکما› ثابت شده است؟‏

۲۶ در سال‌های اخیر برخی افراد تلاش کرده‌اند آینده را به نحوی «علمی‌تر» پیش‌بینی کنند.‏ حتی یک شاخهٔ علمی به نام آینده‌شناسی وجود دارد که تعریف آن چنین است:‏ «پژوهش در مورد احتمالات آینده بر اساس روندهای کنونی.‏» برای مثال،‏ در سال ۱۹۷۲ یک گروه از پژوهشگران و بازرگانان،‏ معروف به باشگاه رم پیش‌بینی کردند که تا سال ۱۹۹۲ همهٔ منابع طلا،‏ جیوه،‏ روی و نفت جهان پایان خواهد یافت.‏ جهان از سال ۱۹۷۲ تا کنون دستخوش مشکلات فاجعه‌آمیز بسیاری بوده است اما آن پیش‌بینی از همه جهت نادرست بوده است.‏ زمین هنوز دارای منابع طلا،‏ جیوه،‏ روی،‏ و نفت است.‏ بشر خود را در راه پیشگویی آینده خسته و فرسوده ساخته است و حدس و گمان‌هایش به هیچ وجه قابل اعتماد نیستند.‏ براستی که ‹افکار حکما باطل است›!‏ —‏ ۱قُرِنتیان ۳:‏⁠۲۰‏.‏

زوال آیندهٔ بابل عظیم

۲۷.‏ چه وقت و به چه طریق بابل عظیم همانند بابل در سال ۵۳۹ ق.‏د.‏م.‏ سقوط کرد؟‏

۲۷ ادیان امروز،‏ بسیاری از اعتقادات بابل باستان را در خود حفظ کرده‌اند.‏ از این رو،‏ شایسته است که امپراتوری جهانی دین کاذب را بابل عظیم بخوانیم.‏ (‏ مکاشفه ۱۷:‏۵‏)‏ آن مجموعهٔ بین‌المللی دینی سقوط کرده است همانطور که بابل باستانی در سال ۵۳۹ ق.‏د.‏م.‏ سقوط کرد.‏ (‏ مکاشفه ۱۴:‏۸؛‏ ۱۸:‏۲‏)‏ در سال ۱۹۱۹ باقی‌ماندهٔ برادران مسیح از اسارت روحانی بیرون آمدند و خود را از تأثیرات دینی جهان مسیحیت که بخش مهمی از بابل عظیم را تشکیل می‌دهد،‏ پاک ساختند.‏ جهان مسیحیت از آن تاریخ به بعد در بسیاری از کشورهایی که سابقاً در آنها نفوذ فراوان داشت،‏ ضعیف گشته است.‏

۲۸.‏ بابل عظیم به چه چیزی می‌بالد،‏ اما چه سرنوشتی در انتظار آن است؟‏

۲۸ اما آن سقوط فقط سرآغاز نابودی دین کاذب بود.‏ جالب آنکه نبوّت مربوط به نابودی بابل عظیم در کتاب مکاشفه یادآور نبوّت‌های ذکرشده در اِشَعْیا ۴۷:‏⁠۸،‏ ۹ می‌باشد.‏ بابل عظیم کنونی نیز مانند بابل باستانی می‌گوید:‏ «به مقام ملکه نشسته‌ام و بیوه نیستم و ماتم هرگز نخواهم دید.‏» اما «بلایای او از مرگ و ماتم و قحط در یک روز خواهد آمد و به آتش سوخته خواهد شد،‏ زیرا که زورآور است،‏ خداوند خدایی که بر او داوری می‌کند.‏» بنابراین نبوّت‌های ثبت‌شده در باب چهل و هفتم کتاب اِشَعْیا هشداری است به کسانی که هنوز وابسته به دین کاذب می‌باشند.‏ این افراد اگر بخواهند دچار بلاهای بابل عظیم نشوند باید این فرمان الٰهی را آویزهٔ گوش خود سازند که می‌گوید:‏ «از میان او بیرون آیید»!‏ —‏ مکاشفه ۱۸:‏⁠۴،‏ ۷،‏ ۸‏.‏

‏[پاورقی‌ها]‏

^ بند 2 برای کسب اطلاعات جامع‌تر دربارهٔ اعتقادات کاذب دینی به کتاب «جستجوی بشر برای خدا» (‏ انگل‍.‏)‏ چاپ شاهدان یَهُوَه رجوع شود.‏

^ بند 3 عبارت «باکره دختر بابل» در زبان عبری اصطلاحی است که به بابل یا اهالی بابل اطلاق می‌شود.‏ بابل «باکره» است زیرا از هنگامی که به قدرت جهانی دست یافته،‏ هیچ فاتحی قادر به تاراج آن نبوده است.‏

^ بند 6 محققان عبارت عبری‌ای را که به صورت «بر احدی شفقّت نخواهم نمود» برگردانده شده است «عبارتی فوق‌العاده دشوار» برای ترجمه توصیف کرده‌اند.‏ در «ترجمهٔ دنیای جدید» به زبان انگلیسی کلمهٔ «بامهربانی» در جمله آورده شده است تا نشان دهد که هیچ فرد غیربابلی اجازه نخواهد یافت به نجات بابل بیاید.‏ در ترجمه‌ای از انجمن نشریات یهودی این عبارت بدین صورت ترجمه شده است:‏ «نخواهم گذارد .‏ .‏ .‏ کسی شفاعت کند.‏»‏

^ بند 14 رِیموند فیلیپ داوِرتی در کتابش به نام «نَبونیدوس و بَلْشصَّر» (‏ انگل‍.‏)‏ می‌نویسد،‏ با اینکه در گاهنامهٔ نَبونیدوس ادعا شده است که مهاجمان بابل «بدون جنگ» وارد شهر شدند،‏ گزنوفون تاریخ‌نویس یونانی اظهار می‌کند که احتمال دارد کشت‌وکشتار شدیدی روی داده باشد.‏

^ بند 19 بعضی مترجمان عبارت عبرانی‌ای را که «تقسیم‌کنندگان افلاک» ترجمه شده است به صورت «پرستندگان افلاک» برگردانده‌اند.‏ این عبارت به رسمی اشاره می‌کند که افلاک یا آسمان‌ها را برای فال‌بینی به نواحی مختلف تقسیم می‌کنند.‏

‏[سؤالات مقالهٔ مطالعه‌ای]‏

‏[تصاویر در صفحهٔ ۱۱۱]‏

بابل عشرت‌طلب به خاک خواهد افتاد

‏[تصویر در صفحهٔ ۱۱۴]‏

فالگیران بابل نخواهند توانست از روی ستارگان سقوط آن شهر را پیش‌بینی کنند

‏[تصویر در صفحهٔ ۱۱۶]‏

تقویم فالگیری بابِلی مربوط به هزارهٔ اوّل ق.‏د.‏م.‏

‏[تصاویر در صفحهٔ ۱۱۹]‏

بابل امروزی بزودی نابود خواهد گشت