مراجعه به متن

مراجعه به فهرست مطالب

در زندگی چه هدفی را دنبال می‌کنید؟‏

در زندگی چه هدفی را دنبال می‌کنید؟‏

در زندگی چه هدفی را دنبال می‌کنید؟‏

شغلی پردرآمد در یک شرکت تجاری بسیار موفق،‏ ماشینی گرانقیمت،‏ آپارتمانی بسیار شیک در یکی از مناطق مرفه شهر،‏ زندگی کِنی بود.‏ به علاوه او چترباز ماهری هم بود و با پرش آزاد و شنا در هوا،‏ لذّت و شور و هیجان خاصّی به زندگی خود می‌آورد.‏ با این اوصاف آیا او از زندگی‌اش راضی بود؟‏ کِنی خود این پرسش را در یکی از روزنامه‌های آمریکایی پاسخ می‌دهد:‏ «وضع من این است،‏ الآن ۴۵ سال دارم و آینده‌ای در پیش روی خود نمی‌بینم .‏ .‏ .‏ زندگی‌ام پوچ و بی‌معناست.‏»‏

آرزو و هدف اِلِن در زندگی کسب شهرت و مهارت در بازی پاتیناژ بود و تمام همّ‌وغم خود را در این راه گذاشت.‏ در نهایت زمانی که به هدفش دست‌یافت و به عنوان قهرمان پاتیناژ به شهرت و آوازه رسید با دلسردی چنین گفت:‏ «پس آن شادی‌ای که باید حس می‌کردم کجاست؟‏ شدیداً احساس تنهایی می‌کنم.‏ روزی پیری سراغ من هم می‌آید.‏ اگرچه از نظر مالی تأمین هستم اما اگر زندگی فقط در همین خلاصه شود بسیار پوچ و بی‌معنی است.‏»‏

هیدِئو در آمیختن و استفاده از رنگ‌ها شهرت داشت.‏ او برای هنر زندگی کرد و چنان ارزشی برای هنر قائل بود که به هیچ قیمتی حاضر به فروش آثارش نبود.‏ در انتها،‏ در ۹۸ سالگی بیشتر آثارش را به موزه‌ای هدیه کرد.‏ با این که او تمام زندگی‌اش را وقف هنر نمود اما باز هم راضی نبود،‏ چرا که می‌دانست عمرش کفاف نمی‌دهد هنرش را به کمال برساند.‏

برخی زندگی‌شان را صرف خدمت و کمک به دیگران می‌کنند.‏ در این خصوص می‌توان معاون مدیرکل یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های فیلم‌سازی در هالیوود را مثال زد.‏ او از زندگی‌ای بسیار مرفه برخوردار بود و اوقات خود را با افراد مشهور می‌گذراند.‏ یک بار در یکی از تعطیلاتش در کامبوج در کافه‌ای نشسته بود که دختری فقیر پیش او آمد و از او پول خواست.‏ او یک دلار و نوشیدنی‌ای به او داد.‏ دختر فقیر بسیار خوشحال شد اما شب بعد دوباره آنجا بود و گدایی می‌کرد.‏ او متوجه شد که چنین کمک‌هایی نیاز آن مردم مستمند را رفع نمی‌کند آنان بیش از این نیاز داشتند.‏

یک سال بعد از این ماجرا او تصمیم گرفت شغلش را عوض کند و از معاونت مدیر شرکت تفریحاتی به خدمت به مستمندان در کامبوج بپردازد.‏ در آن کشور مدرسه‌ای تأسیس کرد تا برای گروهی از آنان سرپناه،‏ غذا و تحصیلات فراهم کند.‏ پس از آن مرتباً در کشمکشی عاطفی قرار داشت از یک طرف رضایت و خوشحالی از این عمل خیر و تصمیمی که گرفته بود و از طرف دیگر افسردگی و دلسردی به دلیل مشکلات عظیمی که این فعالیت در پی داشت.‏

چهار نمونه‌ای که در بالا به آنان اشاره شد در زندگی هدف مشخصی را دنبال می‌کردند.‏ اما در آخر زمانی که با سعی و تلاش فراوان به هدفشان دست یافتند،‏ به رضایت واقعی نرسیدند بلکه برعکس احساس پوچی می‌کردند.‏ شما چطور،‏ شما چه هدفی را در زندگی دنبال می‌کنید؟‏ چه چیز در زندگی شما اولویت دارد؟‏ آیا اطمینان دارید هدفی که برگزیده‌اید ارزش پی‌گیری دارد و در نهایت زمانی که به آن دست یابید برایتان رضایت واقعی و همیشگی به همراه خواهد داشت؟‏